فرزندان کمیجان Komijan children

این وبلاگ در واقع روزنوشت های من است ولی شما را به وبلاگهای متعددی درباره کمیجان راهنمایی می کند

فرزندان کمیجان Komijan children

این وبلاگ در واقع روزنوشت های من است ولی شما را به وبلاگهای متعددی درباره کمیجان راهنمایی می کند

انجمین همشهریان کمیجانی ها

 

بنا به اطلاع تلفنی آقای فرج کمیجانی ، جلسه بررسی نهایی و

 تصویب اساسنامه تشکیل انجمن همشهریان شهرستان کمیجان

روز سه شنبه مورخه ۱۵/۹/۸۴ در محل حسینیه وفسی ها واقع در

خیابان والعصر پشت فرهنگسرای خاوران تشکیل خواهد شد .

امیدوارم به یاری خدا و با حسن نیت تمامی همشهریان و همولایتیها

این اساسنامه تصویب و در اسرع وقت این انجمن شروع به فعالیت

های جدی بپردازد .

مجنون آموسی

 

سال گذشته عناوین برخی تحقیقاتی را که سازمان برنامه اراک به اعلام عمومی گذاشته و

خواستار داوطلب برای تحقیق در رابطه با آن موارد شده بود را قاسم جاوید برایم آورد که یک

عنوان آن لیست مربوط به مردم نگاری کمیجان بود و من طی یک ایمیل به سازمان برنامه

اراک اعلام کردم که در مورد مردم نگاری کمیجان یک سری تحقیقات و پژوهش هایی انجام داده

ام و لازم نیست دوباره کاری بشود و من آمادگی دارم که کارهای انجام شده ام را در قالب مورد

نظر آقایان تقدیم کنم . ولی تا امروز از آن سازمان محترم خبری نشده بود تا اینکه ....

چند روز قبل دوتا ایمیل داشتم از دانشجویی بنام مجنون آموسی که دانشجوی رشته مردم

شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است و طی قراردادی که با سازمان برنامه اراک

داشته در حال تحقیق در مورد مردم نگاری کمیجان است .

ایشان طی دو فقره ایمیل از من کمک خواست و بنده هم با دادن شماره تلفن خودم اعلام آمادگی

نمودم .

روز جاری ایشان تماس تلفنی گرفت و خواستار متون تحقیقی بنده شدند که گفتم من متن کتبی

ندارم و هر آنچه کار کرده ام در اینترنت هست و می توانی با جستجو تحت نام کمیجان به تمامی

متون دست پیدا کنی و هر بخش را که خواستی با قید ذکر منبع و ماخذ استفاده کنی چه از متن

ها و چه از عکسها .

ولی قرار شد قبل از انتشار یک نسخه جهت ملاحظه و کنترل برای من بیاورند .

برایشان آرزوی موفقیت دارم .

یک ایمیل از آلمان

 

یکی از دوستان وابسته به خاندان بزرگ بهادری های اصیل کمیجان که مدت ۲۲ سالست در کشور

آلمان زندگی می کند با فرستادن یک ایمیل برای بنده نسبت به من و وبلاگهای معرفی کمیجان اظهار

لطف بیکران کرده بودند .

ایشان که گویا در جوانی فرصت داشته است که مدتها در کمیجان به سر ببرد با ایمیل خودش مرا

نسبت به کاری که در رابطه با معرفی کمیجان از طریق اینترنت می کنم امیدوارتر نموده اند .

بدینوسیله از ایشان تشکر می کنم .

این متن فارگلیسی ایمیل ایشان است :

Salam bar Khandane Khomijaniha,

Be tore etafaghi yade Khanane pedaram kardam.Az anje ke ma az nasle 
Bahadori hastim be shoma eftekhar mikonam ke mirase velayate pake Bozchalu 
ra zendeh va dar hefze mirase in ghom kosha hastid.
Man dorane kodaki ra be Komijan miraftam va hanuz ke 46 Sal az omram 
migozarad va hodude 22 sal dar Alman zendegi mikonam hanuz be jade 
Komijan mibasham va har ruz dar fekre in mibasham ke agar pule kafi va 
hamfekre khub midashtam ghatman dar Komijan khate tolidi ke ba ozaye tabiee 
in mantaghe mosaedat darad ijad nemajam.Rasti aya etelati dar morede ABE 
BULAGH darid?
Baraye shoma arezuye movafaghieeat va tandoreti khahanam.

Bahadori farzande Ezatulah navehe Yahya Khan Komijan Ghala 

Alman

دو بیتی

 

ما همه از این جهان و دار فانی می رویم

 

روی خوش بهتر ز روی ترش می ماند بیاد

 

عاقبت هر آنچه ما بستیم بر بادست و باد

می رسد روزی که بستانیم از هر باد داد

 

اوز دیلیمدن

 

الله نگهدار تو بادا                            اظهارات محمد کمیجانی دربارة خودش

 

میاسای زآموختن یک زمان

 

که انسان ز مردن نیابد امان

 

کنون که منم لابد از رفتنم

 

از آموختن پس چرا  سر زنم

                    این دوبیتی از خودم است .

وقتی که بچه بودم پدرم مغازه دار بود و خانه و مغازه ما روبروی درب اولین دبستان پسرانه کمیجان قرار داشت ‘ و اغلب مشتریان آن را بر و بچه های بزرگسال مدرسه تشکیل میدادند . پدرم به خواندن کتابهای مذهبی و تاریخی علاقه وافری داشت و آن کتابها را در شب نشینی ها با صدای بلند  برای مهمانانش می خواند و من هم با شنیدن همان داستانهای شفاهی حافظه ام را بارور میکردم . در حالیکه در کلاس اول و دوم بودم بخاطر داشتن حافظه خوب بسیاری از اطلاعات تاریخی و جغرافیایی کلاسهای بالاتر و پنجم و ششم را از حفظ داشتم و پدرم که به این قدرت حافظه افتخار میکرد در زمانی که بچه های کلاس پنجم و ششم به مغازه می آمدند مرا به مغازه صدا میکرد و با پرسیدن سئوال های مختلف تاریخی و جغرافیایی و شنیدن پاسخ صحیح آنها از زبان من آنان را به تعجب وامیداشت .

اغلب مجبور میشدم به سئوالات متعدد آنان نیز پاسخ بدهم که همیشه جوابهای درست و صحیح به سئوالاتشان حسادت آنان را بر می انگیخت .

در سال 50 از طریق آموزش مکاتبه ای میادرت به آموختن حسابداری و دفترداری دوبل کردم و در یک تابستان موفق به کسب درجه دیپلم حسابداری با معدل 18 شده و گواهی مربوطه را دریافت نمایم .

تحصیلات متوسطه را در سال 52 در دبیرستان مجیدی اراک بپایان بردم و در سال 53 در کنکور سراسری در دانشگاه قبول گشتم .

بعد از خاتمه تحصیلات دانشگاهی در سال 58 در رشته زمین شناسی دانشکده علوم دانشگاه تهران و در ایام بیکاری سالهای پس از انقلاب در مدت یک هفته شیرینی پزی را آموختم و مدتها به تولید انواع شیرینی های اجاقی از قبیل ژتون . پولکی . سوهان عسلی . کنجدی و راحت الحلقوم .  در زیرزمین منزل و توزیع آن به قنادی های تهران پرداختم .

از طریق همان دیپلم حسابداری دو سال در مدت سربازی بین 60 تا 62 و یکسال پس از سربازی  بین 62 تا 63 و چندماه در سال 63 به کار حسابداری رسمی پرداخته و نان خورده ام ‘ اگرچه بسیار محدود و بخور نمیر بود .

وقتی در سال 63 برای کار به اداره آب سمنان دعوت شدم 5 سال بود که از دوران فراغت از تحصیلم می گذشت و با وجود دوری کامل از مباحث علمی و فنی مربوط به رشته تحصیلی ام ‘ در اولین سال ورود هنوز دو ماه سابقه کار نداشتم که شروع به مطالعه امکان احداث سد مخزنی بر روی رودخانه رامه گرمسار کرده و گزارش امکانپذیری آنرا در 98 صفحه تهیه کردم و این آغازی شد بر کارهای مطالعاتی و تحقیقات فنی من که نتیجه آن بیش از 25 جلد گزارش در زمینه های تغذیه مصنوعی‘سدسازی ‘ انتقال آب ‘ احداث بند انحرافی  انتقال بین حوزه ای آبها و تامین آب دراز مدت و کوتاه مدت شهرستان و استان سمنان بوده است که در آرشیو فنی آب سمنان نگهداری و در کتابنامه استان سمنان معرفی شده است .

در سال 66 طی یک روز کار جعبه سازی مقوایی را با مشاهده در یکی از کارگاههای خیابان پیروزی تهران یادگرفتم و در سال 67 سفارش ساخت یک دستگاه جعبه سازی دادم و پس از گرفتن جواز فعالیت در سمنان به کار تولید جعبه های مقوایی پرداختم ولی پس از یکسال فعالیت ‘ بدلیل دور بودن آن کار از ویژگیهای روحی و شخصی ‘ دستگاه را فروخته و کار را به اهلش سپردم .

در سال 69 بعنوان قائم مقام مجری طرح تامین آب استان سمنان منصوب و نسبت به تاسیس اداره و دفاتر نمایندگی شهرستانهای شاهرود و دامغان و اراک و قم  و راه اندازی و تجهیز و بکارگیری نیروهای انسانی تخصصی و پشتیبانی لازم آن طرح اقدام کردم .

در سال 70 بعنوان مجری طرح تامین آب استان سمنان منصوب و به خدمت ادامه دادم .

در طی سالهای 65 تا 75 مدت 10 سال عضو فعال کمیته آب و خاک و کمیته برنامه ریزی استان سمنان بوده ام .

عضویت و حضوردر جلسات و بازدیدهای گروهی شوراهای اداری و فنی استان سمنان در طی سالهای خدمتی در آن استان و همکاری با مسئولین محترم آن استان از افتخارات ارزشمند من است .

در سال 75 به مدیریت کارگاه اجرایی بازگشایی مسیر کانال بزرگ انتقال آب سیمیندشت به گرمسار منصوب شدم و در طی مدتی که آنجا بودم پس از تجهیز و راه اندازی کارگاه امانی نسبت به مدیریت بازگشایی بخش اعظم مسیر 32 کیلومتری کانال از درون دره حبله رود گرمسار و در مجاورت خط راه آهن تهران فیروزکوه اقدام کردم .

یادم هست که در آن ایام کار کردن بویژه در دره تنگ و پر از عارضه های شدید توپوگرافی حبله رود در مجاورت آن رودخانه پرآب بسیار سخت و طاقت فرسا بود ‘ اما با دیدن راه آهنی که از سال 1314 شمسی در آنجا احداث شده بود ‘ و هر روزه در چندین نوبت قطارهای مسافربری و باربری و درزین با صدای دلنواز خود از آن عبور می کردند ‘ این واقعیت را به ذهن متبادر می کرد که وقتی آن آن مردم کوشا و زحمتکش در نهایت فقر امکانات فنی ‘ موفق به احداث آن پروژه عظیم شده اند ‘ پس لاجرم من و همکارانم نیز باید بتوانیم بسهولت این پروژه کانال سیمین دشت را باجرا درآوریم.

از سال 76 با توجه باینکه سمنان دیگر قادر به پاسخ دادن به نیازهای فرهنگی و آموزشی فرزندانم نبود به تهران مراجعت کرده و در این شهر ساکن شدم .

در پاسخ به یک سئوال درباره طراحی گرافیکی‘ اقدام به ترجمه کتاب نرم افزار تری دی استودیو کردم .

برای شناخت دستگاه حفاری تی بی ام ‘ اقدام به ترجمه کاتالوک آن از زبان انگلیسی نمودم .

برای کمک و ارائه به یکی از بچه هایم ‘ اقدام به ترجمه فصل چگونگی تشکیل سنگها و کانیها از کتاب سنگها و کانیها که به زبان انگلیسی بود ‘ کردم .

در اولین فرصتی که بدستم رسید از سال 69 مبادرت به آموختن مبانی کامپیوتر و نرم افزارهای داس و اتوکد مقدماتی و اتوکد پیشرفته نمودم . پس از پیدایش ویندوز این نرم افزار را آموخته و به کار با ورد و اکسل و پاور پوینت و سایر نرم افزارهای کاربردی مثل فتوشاپ و غیره مسلط شدم .

برای پاسخ به یک سئوال ساده : که ما "کمیجانیها " از کجا آمده ایم ؟ شروع به انجام تحقیقات وسیع تاریخی و جغرافیایی نمودم که نتیجه آن ایجاد چندین جلد مطلب و کتاب گردید که یک نمونه از آنها به عنوان پژوهش برگزیده سال 81 در اراک انتخاب گردید .

به محض امکان ارتباط با اینترنت آشنا شده و در زمینه معرفی شهرم و کارهایم اقدام به ایجاد پایگاههای اطلاعاتی وسیع و متعددی درباره کمیجان کردم .

به زبان انگلیسی و عربی آشنایی دارم و به این دو زبان قادرم گلیم پاره خود را به آب اندازم و به زبان ترکی استانبولی کاملاٌ آشنا هستم .

امسال نیز شروع به یادگیری زبان فرانسه کرده ام و امیدوارم پس از کمی آشنایی با این زبان کتابهای زبان آلمانی و روسی را نیز بخوانم و همه اینها برای رسیدن به آن هدف والایی است که همیشه در دلم پرورانده ام و ان گردش بدور دنیا با پای پیاده است .

از یکماه قبل (تیرماه 83 ) شروع به یادگیری نرم افزار بانک اطلاعاتی اکسس نموده ام و فکر میکنم بتوانم تا آخر تابستان آنرا تکمیل کرده و گواهی مربوطه را بگیرم .

در سال 58 با یک خانم با اراده و موفق ازدواج کرده ام که در زمان ازدواج دانش آموز کلاس اول علوم انسانی دبیرستان بود ولی پس از اینکه دو تن از فرزندانمان به دنیا آمده و 5 و 7 ساله شدند شروع به ادامه تحصیل نموده وپس از گرفتن دیپلم و شرکت در کنکور و قبولی در دو دانشگاه پیام نور دامغان و آزاد سمنان ‘  در دو دانشگاه بطور همزمان دوره لیسانس را درس خواند و نهایتاٌ موفق به کسب رتبه اول لیسانس جغرافیا از دانشگاه آزاد سمنان و فوق لیسانس ژئومورفولوژی از دانشگاه آزاد واحد مرکز تهران گردید و الان دبیر دبیرستان های نمونه و پیش دانشگاهی است .

 سه فرزند دارم که دو تن از بچه هایم (پسران) ضمن دارا بودن تحصیلات دانشگاهی و فوق لیسانس در رشته برق و مخابرات و عمران آب و سازه های آبی و دریایی دانشگاه تهران  ‘ ویالون و سه تار می نوازند و سومی نیز که هنوز دانش آموز دبیرستان است‘ نقاشی می کند و تابلوهای زیبایی نقاشی کرده است .

 به دلیل علاقه ای که به ساز دهنی داشتم ‘ در شهریورماه سال گذشته (82) بچه هایم بعنوان کادوی تولدم یک عدد ساز دهنی هارمونیکا برایم تهیه کرده اند که شروع به نواختن آن کرده ام و امیدوارم بتوانم نواختن آنرا یاد بگیرم .

از سال 53 شروع به کشیدن سیگار نموده و پس از طی 22 سال در سال 75 آنرا ترک کردم و با یک عمل لیزیک عینکی را که بیش از بیست سال برچشم داشتم در سال 78 برزمین گذاشته و هم اکنون بدون استفاده از عینک روزگار می گذرانم .

بیش از نیم قرن براین دنیای فانی گام زده ام وهمیشه آماده سوار شدن به اتوبوسی هستم که به مقصد آخرت در حرکت است ‘ زیرا نه بار و بندیلی دارم و نه چمدانی با خود بهمراه خواهم برد . 

بارها و توشه هایم را قبلاٌ ارسال کرده ام ‘ اگرچه قبض دریافتی در اختیار ندارم ولی پایم که به آنجا برسد تمام اسباب و وسایلم را در اختیار خواهم گرفت .

 

سلام

سلام بر هنر و سلام به هنرمندان و اهل هنر

آنان که ذره ذره روح خود را در هنر خویش می دمند و به نفخ روح خویش به خطوط و کلمات و حروف و سیم و رنگ و نگاتیو جان می بخشند

سلام به هنرمندانی که با نفخ روح خویش به نخ و پشم و خامه جان بخشیدند و قالی برچلو را خلق کردند .

و سلام به تمامی کسانی که به هر شکل و نوعی در جان بخشیدن به هنر کمیجان سعی و تلاش می کنند .

برادری و یاری

 

برادری آنست که به کسی که به شما نیاز دارد کمک کنید .

و من اعلام می کنم که به کمک کلیه کسانی که درباره کمیجان اطلاعاتی دارند نیاز دارم و دست کمک بسوی آنان دراز می کنم و امیدوارم

با فرستادن هر چیزی ه قابل و ناقابل باشد از نظر من بسیار پر ارزش خواهد بود و من از آن استفاده خواهم کرد .

چه چیزهایی ؟

عکس ، فیلم ، مطلب ، خبر ، قصه ، شعر ، اشعار محلی ، عکس قباله ازدواج ، عکس یا کپی وصیتنامه ، هرگونه اطلاعات از مشخصات

اشیای قدیمی و ... هر آنچه که بویی از کمیجان را در بر داشته باشد .

دومین روز

امروز روز دوم است که وبلاگ کمیجان در بلاگ اسکای آغاز بکار کرده است .

از عزیزان مراجعه کننده خواهشمندم با یادداشت های خود مرا یاری کنند .

من جویای اخبار و اطلاعات جدید در مورد کمیجان هستم .

هر اطلاع و هر خبری مطلوب است . خبر تولد یا مرگ افراد . خبر شادیها و غم ها و ....

خدا را شکر

 

خوشحالم که به اطلاع دوستان و علاقمندان به نام کمیجان برسانم که امروز :

الیوم اکملت لکم وبلاگکم .

با لینک دادن به تعداد زیادی از وبلاگهای مربوط به کمیجان ، این وبلاگ را به مرحله ای از شروع خوب رساندم .

و می توانم امیدوار باشم تا مراجعین به این وبلاگ بتوانند با استفاده از لینک های موجود در حاشیه سمت چپ آن به مطالب متنوعی در مورد کمیجان دست پیدا کنند .

سلام

 

سلامی چو بوی خوش آشنایی

این اولین وبلاگ من است که در بلاگ اسکای شروع به نوشتن آن می کنم و تا کنون با این مجموعه آشنا نبوده ام .

عمده فعالیت های من در قالب وبلاگهایی بوده که در محیط رشین بلاگ ایجاد کرده ام و تعداد آنها قطعاٌ بیش از انگشتان دستهای من است .

اما این آشنایی با بلاگ اسکای را مبارک دانسته و تصور می کنم بتوانم با توجه به امکانات جدید این سیستم ، بهره گیری بهتری بنمایم .

بنابراین این را بعنوان اولین یادداشت خود تلقی می کنم و بعد از اینکه نگاهی به نمای عمومی وبلاگ انداخته و از امکانات آن بیشتر مطلع شدم ، یادداشتهای بعدی را خواهم نوشت .